کد مطلب:224103 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

زینب کذابه
علامه اربلی حكایتی آورده كه زنی در خراسان بود نامش زینب و ادعا می كرد كه سید علویست و روی این اصل دكانی باز كرده و از مردم پول می گرفت و درباره نسبش مفاخره می كرد و بر مردم طعن و قدح می نمود چون حضرت رضا علیه السلام به خراسان تشریف فرما شدند خبر این زن علوی به آن حضرت رسید - امام علیه السلام او را احضار فرمود تا بداند از كدام خانواده است چون نتوانست بیان كند دعوی او را رد كرده و فرمود این زن كذابه است زن نابخرد كه دكانش تخته شد «هم اكنون هم از این گونه زنان در مشهد هستند» زبان به قدح و ملامت گشود گفت من هم در نسبت تو قدح می كنم امام علیه السلام والی خراسان را خواست و فرمود این زن را در بركة السباع بیفكنید تا بر شما معلوم شود سیده نیست و كذابه است زیرا گوشت اولاد فاطمه بر سباع و درندگان حرام است.



[ صفحه 534]



والی خراسان باغ وحشی داشت كه درندگان را زنجیر كرده بود و مفسدین را آنجا پاداش می داد - به دستور امام او را در باغ وحش انداختند چون زینب كذابه را گرفتند بیندازند دید بدون درنگ طعمه ددان می شود به امام علیه السلام عرض كرد تو اول برو تا صدق گفتار ثابت گردد امام علیه السلام بی درنگ از جای برخاست رو به باغ وحش رفعت خلیفه عرض كرد به كجا می روید؟

حضرت رضا علیه السلام فرمود می روم در میان ددان و به خدا سوگند در میان آنها خواهم رفت همه از جای حركت كردند به اتفاق آن حضرت كنار باغ وحش رسیدند امام علیه السلام در را باز كرد وارد آن بركه شد دیگران تماشا می كردند چون امام رضا علیه السلام میان سباع قرار گرفت تمام حیوانات درنده استقبال كردند و اطراف آن حضرت گرد آمده روی دم نشستند و سباع تبصبص می كردند امام علیه السلام دست به سر و صورت هر یك كشید و تفقد و نوازش فرمود تا آنكه دست ملاطفت بر سر تمام آنها كشید و از بركه بیرون آمد و همه شاهد این جریان بودند چون بیرون آمد خلیفه گفت زن كذابه را در بركه انداختند هر چه امتناع كرد نپذیرفتند تا چون نزد ددان رسید همه بر او گرد آمده او را دریدند و پاره كردند و داستان زینب كذابه و حرام بودن گوشت اولاد علی و فاطمه بر همه مكشوف و مشهود گردید. [1] .

نظیر این حكایت در عصر حضرت هادی رخ داد و موضوع حرمت گوشت اولاد علی بر سباع ثبات گردید.


[1] كشف الغمه اربلي - نظير اين زن در عصر حضرت هادي بود كه در كتاب 14 معصوم نوشته ام.